دقیقه 90
|
|
باز هم نوشتن برای شما عزیزان با تاخير مواجه شد . نوشتن وظيفه و مسوولیت من است و نیاز به انگیزه و دلیل ندارد اما گاهی نگاه کردن به رخدادها و وقایع اطرافم باعث می شود که توان نوشتن از دست برود ! چرا ?
در آخرين روزهای مانده تا اولین دور تحریم های آمريكا علیه ایران رفتارها و گفته هایی را شاهد هستم که باعث شد خشکم بزند و نتوانم بنویسم _ نه فقط قلم در دستم خشک شد بلکه همه حواس من یا هر کس که دغدغه جامعه و فرهنگ را داشته باشد در جا خشک می شود . دلایل زیادی هم دارد ، مثلا ما ایرانی ها به مردم دقیقه 90 معروف هستیم . در آخرين لحظه ها و وقتی احساس می کنیم داریم می بازیم تلاش می کنیم نود دقیقه کاهلی و تنبلی و بی خیالی و بی مسوولیتی را در دقیقه آخر جبران کنیم . هفته هاست که شاهد افزایش قیمت ها در بازار و واکنش های متفاوت مردم به این روند افزایشی بودم . پی گیر نرخ واقعی تورم ، قدرت خرید مردم و تاخیر روانی افزایش قیمت ها بر شرایط اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جامعه و شاهد وقایعی بودن که جای تاسف بسیار داشتند .
در همین دقایق آخر آن ها که می توانستند با خرید کردن مواد غذایی مورد نیازشان مدت کوتاهی خیال شان را راحت کنند این کار را انجام می دهند تا چند هفته ای یا چند ماهی اوضاع و احوال را " عادی " بگذرانند . این کار یعنی بازی کردن در دقیقه 90 و نه فقط برای آن ها که در میدان توان بازی کردن و هنوز دویدن دنبال توپ را دارند بلکه برای حاشیه نشینان میدان و تماشاگران معنایی جز باخت ندارد .
اما با خودم فکر می کنم آن هایی که به دلیل عدم استطاعت مالی و فقر قادر به گذراندن همین دقایق آخر نیستند تکلیف شان چیست ?
چنان چه چشم های باز و گوش های شنوایی داشته باشی ، می بینی ولی می شنوی که چه وقایع دردناکی رخ می دهد . متاسفم که هیچ کس این رخدادهای دردناک را ریشه یابی نمی کند و هیچ کس هم مسوولیت خطاهایش را برعهده نمی گیرد . حالا چه باید کرد ? باید نشست و منتظر آينده ای نا مشخص و نا معلوم بود ?
دغدغه من در این روزها همین است که چه باید کرد ?
نظرات شما عزیزان:
|
چهار شنبه 10 مرداد 1397برچسب:,
|
|
|
|
|